توضیح بیتی از جناب حافظ. برداشت از کتاب بوسه ای از ساغر حافظ جلد1

ساخت وبلاگ

 نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود -  زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

یعنی زمانی که این دنیا و دنیای دیگر را هنوز خداوند بوجود نیاورده بود خداوند طرح عشق را ریخته بود و سابقه عشق دیرینه و ازلی است . از کتاب مقامات معنوی نوشته آقای محسن بینا چنین استنباط می شود که خواجه عبدالله انصاری در کتاب های عرفانیش کلمه عشق را بکار نمی برد اما از محبت می گوید اما محبتی که خواجه عبدالله گفته همان عشقی است که حافظ گفته است و مقاماتی که برای محب نام برده همان مقاماتی است که حافظ برای عاشق بکار برده است. خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین می نویسد محبت بر سه درجه است درجه اول محبتی یا اینطور بگوئیم عشقی است که از توجه یافتن به نعمت های الهی به سالک دست می دهد یعنی وسوسه های نفسانی از او دور و طاعات وعبادات در نزد او جلوه می کند.(چگونه سر زخجالت بر آرم بر دوست -  که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم_حافظ) درجه دوم عشقی است که از نظر کردن در آیات الهی و با مطالعه صفات خداوند حاصل می شود و سالک را بذکر حق مشغول و به شهود علاقمند می سازد و اورا برای فدانمودن غیرحق ها برای رضای حق آماده می سازد. (مرا از تست هردم تازه عشقی -  تو را هر ساعتی حسنی دگر باد_ حافظ) درجه سوم عشقی است که بوصف نمی آید و خواجه عبدالله با نام خاطف یعنی رباینده از آن نام می برد و التهاب عشق او را از خلق جدا و به انزوا می کشاند و میتوان گفت ابراهیم ادهم ها بوجود می آورد و حافظ می گوید قلم هم توان وصف حال این درجه عشق را ندارد.: قلم را آن زبان نبود که سرعشق گوید باز -  ورای  حد  تقریر است  شرح  آرزومندی - حافظ  در بیتی  دیگر      می گوید: بر دوخته ام دیده چو باز از همه عالم – تا دیده ی من بر رخ زیبای تو باز است.  

 

نوشته شده توسط غلامعلی(امیر )صالحی در 21:48 |  لینک ثابت   • 
بوسه ای بر ساغر حافظ...
ما را در سایت بوسه ای بر ساغر حافظ دنبال می کنید

برچسب : توضیح,بیتی,جناب,حافظ,برداشت,کتاب,بوسه,ساغر,حافظ,جلد, نویسنده : 4mirzaamirf بازدید : 45 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:04